پس از بررسی تفصیلی منشا قدرت سیاسی در حوزه عقل ، اکنون نوبت به بررسی منشا قدرت سیاسی در حوزه عقل نظری می رسد. در این جا پرسش اینست که اگر در جامعه ای حکومت و قدرت سیاسی وجود دارد ، این حکومت و قدرت سیاسی چگونه بوجود می آید ؟ برای بررسی این مساله میتوان از دو نوع روش استفاده کرد.
الف) روش تحلیلی صرف: بر اساس این روش واقعیت موجود در جوامع تحلیل و بررسی می شود.
ب) روش دستوری: بر اساس این روش به بررسی بهترین شیوه دست یابی به حکومت و قدرت سیاسی پرداخته می شود.
حال به توضیح روش نخست می پردازیم. توضیح مطلب نیاز به یک مقدمه دارد و آن این که مفهم حکومت ، مقوله ای اضافی است و قائم به دو طرف است . یکی حاکم و دیگری محکوم. هر دو طرف این اضافه و نسبت برخاسته از اراده و اختیار است. یعنی هم باید حاکم اراده کند که حاکم باشد و هم محکوم اراده کند محکوم بودن را . منشا اراده و اختیار محکوم هم یا بر خاسته از اقناع حقیقی است یا برخاسته از اقناع اغفالی است و یا ناشی از اعمال قوه قهریه است . شکل گیری اراده حاکم متوقف بر شکل گیری یک اراده مسلط و قاهر است که ممکن است یک شخص ، یک گروه یا حتی یک حزب در شکل گیری آن نقش داشته باشد.
فايل صوتي كامل روز یکشنبه (1391/10/03) را میتوانید از اینجا دانلود نمایید.