محمدى عراقى اراكى - محسن تاریخ ثبت : 2012/02/18
طبقه بندي : ,87,
عنوان : محمدى عراقى اراكى - محسن
آدرس فایل PDF : <#f:86/>
مولف : <#f:89/>
نوبت چاپ : <#f:90/>
متن :

|497|

محمدى عراقى اراكى - محسن

نام: محسن

شهرت: محمدى عراقى (اراكى)

نام پدر: حبيب اللّه

زادگاه: نجف اشرف

سال تولد: 1334 شمسى

مسئوليّت: رياست دادگاه‏هاى انقلاب اسلامى آبادان و خرّم‏شهر، رياست
دادگاه‏هاى انقلاب اسلامى استان خوزستان، رياست دادگسترى خوزستان،
امامت جمعه دزفول، حاكم شرع هيئت‏هاى واگذارى زمين خوزستان، نمايندگى
ولىّ‏فقيه در دانشگاه شهيد چمران اهواز، نمايندگى ولىّ‏فقيه در اروپا و انگليس،
نمايندگى مجلس خبرگان رهبرى در دوره‏هاى دوم و سوم از استان خوزستان
و....


|499|

محمدى عراقى اراكى - محسن




تولد و دوران كودكى

اين‏جانب محسن محمدى عراقى (اراكى) در سال 1334شمسى در نجف
اشرف متولد شدم. پدرم مرحوم آيةاللّه حاج شيخ حبيب اللّه اراكى از فقها و اساتيد
معروف حوزه علميّه نجف بود و افزون بر مقام شامخ علمى‏يى كه ايشان را در صف
علماى طراز اوّل حوزه نجف قرار مى‏داد، در ميدان عمل نيز از پيش‏تازان بود. ورع،
تقوا، عبادت، زهد و ساير ملكات و سجاياى اخلاقى ايشان كم نظير بود. آيةاللّه
سيّد كاظم مرعشى فرمود: در باره كسى كه صلاحيّت زعامت آينده حوزه نجف را
داشته باشد با آيةاللّه خوئى گفت‏وگو كردم، ايشان فرمود: آية اللّه حاج شيخ
حبيب‏اللّه اراكى شايسته‏ترين فرد است. او در عالم سير و سلوك و معنا، مقامى
عالى داشت و علاوه بر دارا بودن صفا، طهارت و كمالات اخلاقى، از حالات بسيار
خوب معنوى نيز برخوردار بود و مكاشفات و مشاهدات ربّانى نصيبش مى‏شد.

معظّمٌ‏له از شاگردان برجسته آيةاللّه العظمى آقاى سيف اللّه اراكى،
آيةاللّه‏العظمى محقّق اصفهانى (كمپانى)، آيةاللّه العظمى شيخ كاظم شيرازى و
برخى ديگر از برجستگان حوزه نجف بود و اينان بر اجتهاد وى گواهى دادند.

مادرم فرزند مرحوم آيةاللّه العظمى شيخ صفرعلى اراكى مى‏باشد. مرحوم
آيةاللّه العظمى حاج شيخ صفرعلى اراكى از اعاظم فقها و زهّاد حوزه علميّه نجف
اشرف بود. او تأليفات فراوانى در زمينه مسائل فقهى و اصولى دارد و قريب يك
دوره فقه استدلالى و نيز يك دوره كامل اصول فقه از جمله آثار علمى به‏جا مانده از


|500|

ايشان است كه آماده چاپ مى‏باشد.


دوران تحصيل و اساتيد

قرآن كريم را نزد مرحوم والد و والده و نيز همشيره بزرگم فرا گرفتم. همشيره‏ام
علاوه بر قرآن، گلستان سعدى و كتاب‏هاى درسى سال‏هاى اوّل، دوم و سوم
ابتدايى را به من آموخت.

با توجّه به وضعيّت نامناسب مدارس آن روز و نيز به منظور فرا گرفتن كامل زبان
عربى، پدرم مرا براى تحصيلات ابتدايى به مدرسه «منتدى النّشر» كه زير نظر
مرحوم آيةاللّه شيخ محمدرضا مظفّر اداره مى‏شد، فرستاد. از ابتدا به كلاس سوم
رفتم و تا كلاس اوّل متوسّطه را در همان مدرسه به تحصيل ادامه دادم. پس از آن با
راهنمايى مرحوم پدرم ترجيح دادم به تحصيلات حوزوى روى آورم. ازاين‏رو، از
سال 1347شمسى تحصيلات حوزوى را شروع كردم. دروس مقدّمات و سطوح را
نزد اساتيد حوزه و برخى از دروس نظير شرح صمديه، حاشيه ملّا عبداللّه، مقدارى
از معالم و مقدارى از شرح لمعه را نزد مرحوم پدرم خواندم. مقدارى از كفايه و
رسائل را نيز ظاهراً نزد ايشان خواندم و بقيّه را نزد اساتيد معروف حوزه نجف
گذرانيدم. مقدارى از كفايه را نزد آيةاللّه حاج سيّد عبّاس خاتم، مقدار ديگر را نزد
آيةاللّه سيّد حسن مرتضوى تحصيل كردم. قسمت اعظم رسائل و نيز اصول‏فقه را
نزد آيةاللّه سيّد كاظم حائرى و مقدارى از لمعه را نزد آيةاللّه سيّد عزالدّين
بحرالعلوم گذرانيدم. بخشى از مكاسب را نيز نزد آيةاللّه شيخ محمد تقى جواهرى
و بخشى ديگر را نزد آيةاللّه سيّد محمود هاشمى و نيز قسمتى ديگر را نزد مرحوم
آيةاللّه شيخ عبدالمجيد روشنى به‏طور خصوصى خواندم.

حكمتِ شرح منظومه و جلد اوّل و دوم اسفار را نزد مرحوم آيةاللّه حاج شيخ
عبّاس قوچانى فرا گرفتم. پس از اتمام سطح در سال 1353شمسى، در درس خارج
فقه مرحوم آيةاللّه العظمى خوئى حاضر شدم و تا زمان هجرت به قم از درس فقه


|501|

ايشان استفاده مى‏كردم. در حوزه درس خارج فقه و اصول مرحوم شهيد
آيةاللّه‏العظمى سيّد محمد باقر صدر نيز شركت كردم و مدّتى از خارج فقه و اصول
ايشان بهره‏مند شدم.

در سال 1354شمسى در نتيجه فشارهاى حكومت بعث عراق ناگزير ازنجف
اشرف به قم هجرت كردم. از آغاز حضور در حوزه علميّه قم از درس خارج فقه
مرحوم آيةاللّه العظمى ميرزا كاظم تبريزى و اصول آيةاللّه العظمى وحيد خراسانى
استفاده كردم. در جلسات خارج اصول آيةاللّه سيّد كاظم حائرى نيز حاضر
مى‏شدم و حدود چهار سال‏هم از خارج فقه مرحوم آيةاللّه العظمى ميرزا كاظم
تبريزى استفاده كردم.

قريب يك دوره كامل از درس خارج اصول آيةاللّه العظمى وحيد خراسانى و
درس خارج اصول فقه آيةاللّه سيّد كاظم حائرى استفاده بردم.

به استثناى سال‏هاى 1360 تا 1361 و نيز 1365 تا 1367شمسى يعنى حدود
چهار سال كه در خوزستان به انجام وظيفه اشتغال داشتم، در بقيّه اوقات - تا سال
1373شمسى - به‏طور مستمر در درس‏هاى خارج فقه و اصول آيةاللّه وحيد
خراسانى و آيةاللّه حائرى شركت نمودم و غالب آن درس‏ها را نيز تقرير كرده‏ام.

در فقه بخشى از طهارت را نزد مرحوم آيةاللّه العظمى شهيد صدر و بخشى
ديگر را نزد مرحوم آيةاللّه العظمى ميرزا كاظم تبريزى گذراندم. قسمتى از مباحث
زكات را از درس خارج فقه مرحوم آيةاللّه العظمى خوئى استفاده كردم و بخشى از
صلات را نزد آيةاللّه العظمى وحيد خراسانى گذراندم. هم چنين بحث اراضى
موات و مكاسب محرّمه را از ايشان استفاده كردم. مباحث اجاره، حكومت
اسلامى، اراضى موات، ولايت امر، خمس، اجتهاد و تقليد و قضا را در محضر
آيةاللّه سيّد كاظم حائرى گذراندم.

تفسير و علوم قرآن را از مرحوم آيةاللّه حاج آقا مصطفى خمينى، آيةاللّه معرفت
و آيةاللّه سيّد محمد باقر حكيم، در حوزه نجف اشرف فرا گرفتم.


|502|

بعد از تشرّف به حوزه علميّه قم مقدارى از اسفار را از جلسات درس آيةاللّه
جوادى آملى و مرحوم شهيد آيةاللّه مطهّرى استفاده كردم. نهاية الحكمه را نزد
آيةاللّه مصباح يزدى فرا گرفتم و از ايشان بسيار بهره‏مند شدم. در جلسات درس
فلسفه هگل مرحوم آيةاللّه بهشتى كه در ايّام تعطيل بين سال‏هاى 1355 -
1357شمسى در قم تشكيل مى‏شد، شركت جستم و استفاده بسيار بردم.


عوامل مؤثّر بر شخصيّت علمى و اجتماعى

از آن‏جا كه شكل پذيرى شخصيّت هر فرد، تابع مربّيان و هم‏نشيان او است، من
نيز شخصيّت علمى واجتماعى خود را از اين بزرگانى كه نام آنان در ذيل مى‏آيد،
كسب كرده‏ام:

1. مرحوم آيةاللّه والد(ره) كه حكمت، تقوا، علم و اخلاص ايشان براى من
فراموش ناشدنى است و هيچ كس بيش از اين مرد بزرگ در سرنوشت من مؤثّر نبوده
است. آن‏چه از اين انسان الهى ديده و حس كرده‏ام، وصف ناشدنى است. خدايش
بيامرزد.

2. مرحوم آيةاللّه العظمى امام خمينى(ره) الگوى ديگرى بودند كه اخلاص
وارادت به ايشان را از پدرم آموختم و خودم نيز هر چه بيش‏تر با اين مرد الهى
نزديك شدم، بيش‏تر عظمت او را دريافتم. در نجف اشرف ملازم نماز جماعت
ايشان بودم و در جلسات مواعظ اخلاقى ايشان با علاقه خاصّى حضور مى‏يافتم.

3. مرحوم آيةاللّه العظمى شهيد سيّد محمد باقر صدر، 4.مرحوم آيةاللّه شهيد
مطهّرى، 5.مرحوم آيةاللّه شهيد بهشتى، 6.مرحوم آيةاللّه شهيد قدّوسى،
7. حضرت آيةاللّه مصباح يزدى، 8.حضرت آيةاللّه سيّد كاظم حائرى.

اينان شخصيّت‏هاى نافذى بودند كه بيش از ديگران مرا تحت نفوذ و تأثير
خويش قرار دادند و علاوه بر بهره‏هاى علمى‏يى كه از محضر اين بزرگان بردم، از نظر


|503|

عملى و اخلاقى و سلوك اجتماعى نيز بيش‏ترين استفاده را از آنان برده‏ام.


فعّاليّت‏هاى علمى

از همان آغاز تحصيل، پس از اتمام هر دوره تحصيلى و انتقال به مرحله بعد،
مرحله قبلى را تدريس مى‏كردم. هنگامى كه در نجف بودم، مقدّمات را تا سطح
لمعه تدريس كردم و پس از انتقال به قم، لمعه، رسائل، مكاسب، نهايةالحكمه، شرح
منظومه، اسفار، اشارات، شرح تجريد و كفاية الاصول را تدريس كردم. در اهواز نيز
به تدريس مكاسب، رسائل و لمعه اشتغال داشتم.

هم چنين از آغاز تشرّف به قم در مدرسه حقّانى، دروسى نظير انشاى عربى،
فلسفه و اصول عقايد را تدريس كردم. پس از شهادت مرحوم آيةاللّه قدّوسى در
مدرسه شهيدين، به تدريس رسائل و لمعه نيز مشغول شدم.


تأليفات

به تأليف توجّه خاصّى داشتم و تاكنون آثار زير را به رشته نوشته درآورده‏ام:

1.مبانى جهان بينى اسلامى (1363ش.)؛ 2.نقد ايدئولوژى سازمان مجاهدين
خلق (سال 1358ش.)؛ 3.المختار من مقتل الحسين فى بحار الانوار (1370ش.)؛
4.الولاية الالهيّة و ولاية الفقيه (1369ش.)؛ 5.المدخل الى منهج المعرفة
الاسلاميّه (1375ش.).

مقالات فراوانى نيز نوشته‏ام كه كه در مجلّات رسالة القرآن، رسالة الثّقلين،
الفكرالاسلامى، التّوحيد العربى و... منتشر شده‏اند.

علاوه بر آن‏چه گفته شد، مقدّمه‏اى بر شرح ارشاد مقدّس اردبيلى نيز نوشته‏ام كه
در سال 1397 قمرى با تحقيق و تصحيح آيات عظام مجتبى عراقى، اشتهاردى و
يزدى منتشر شده است.


|504|

در زمينه تصحيح نيزفعّاليّت داشته‏ام وكتاب مقالات الاصول مرحوم‏محقّق
عراقى را با همكارى سيّد مُنذر حكيم تحقيق كرده‏ام كه جلد اوّل آن چاپ و منتشر
شده است.

كتاب اللّوامع الالهيّة فى المباحث الكلاميّه تأليف مقداد سيورى را نيز با
همكارى سيّد عمار ابورعنيف تصحيح كرده‏ام كه هنوز منتشر نشده است.

تأليفات منتشر نشده اين‏جانب نيز عبارت‏اند از:

1.ملكيّة المعادن فى الفقه الاسلامى؛ 2.مبدأ العلية و الاراده؛ 3.كتاب القضاء؛
4.نظريّه حكومت اسلامى (ناتمام).

نوشته‏هاى ناتمامى در زمينه فقه استدلالى در ابواب، صلات، صلات جمعه،
صلات مسافر، خمس، اجتهاد و تقليد و نيز در زمينه اصول و فلسفه دارم.

ديگر فعّاليّت‏هاى اين‏جانب در تأسيس مجتمع هاى علمى - دينى و كنگره‏هاى
فرهنگى عبارت‏اند از:

1. تأسيس حوزه علميّه دزفول؛

2. تأسيس مجمع انديشه اسلامى قم با همكارى جمعى از فضلا (1368ش.)؛

3. راه اندازى و دبير كلّى كنگره شيخ انصارى (1373ش.)؛

4. تأسيس دانشكده اصول دين دزفول (1367 ش.)؛

5. تأسيس مركز اسلامى انگليس (1374 ش.)؛

6. تأسيس دانشكده علوم اسلامى و كالج علوم لندن؛

7. تأسيس و مديريّت مجلّه الفكرالاسلامى (منتشر شده از سوى مجمع
انديشه‏اسلامى).


فعّاليّت هاى سياسى و اجتماعى

فعّاليّت هاى سياسى خود را در نجف اشرف آغاز كردم. در اثر علاقه شديد به


|505|

حضرت امام در بيت ايشان رفت و آمد داشتم و در نشر آثار و اعلاميّه‏ها و كتاب
حكومت اسلامى امام در عراق فعّاليّت مى‏كردم. از سوى ديگر، در جلسات درس
مرحوم آيةاللّه شهيد صدر نيز حضور فعّال داشتم. در نتيجه اين فعّاليّت‏ها و
ارتباطى كه با جوانان دانشگاهى در عراق داشتم، تحت تعقيب دستگاه امنيّتى
حكومت عراق قرار گرفتم و حدود يك سال زندگى مخفيانه داشتم. در سال
1354شمسى از عراق هجرت كردم و به قم مشرّف شدم و از همان آغاز به سازمان
امنيّت احضار شدم و مورد بازجويى قرار گرفتم. اين مسئله چندين بار تكرار شد كه
به لطف خدا توانستم با پاسخ‏هايى رهايى يابم. يك بار نيز در ماه مبارك رمضان سال
1357شمسى به دليل يك سخن‏رانى انقلابى در خوانسار تحت تقيب قرار گرفتم؛
ولى توانستم با همكارى برخى از دوستان از دست مأموران جان سالم به در برم.


مسئوليّت‏ها

با پيروزى انقلاب اسلامى، مسئوليّت روحانيون سنگين تر شد. بر همين اساس،
آمادگى يافتم تا هر وظيفه‏اى كه به من محوّل شود، بپذيرم. رياست دادگاه‏هاى
انقلاب اسلامى آبادان و خرّم‏شهر به دستور آيةاللّه شهيد قدّوسى در سال
1359شمسى اوّلين مسئوليّت من بود. در سال 1360شمسى نيز رياست
دادگاه‏هاى انقلاب اسلامى خوزستان و در سال 1361شمسى با حفظ سِمَت،
رياست دادگسترى خوزستان را به عهده گرفتم.

در سال 1362 شمسى به علّت شدّت اشتياق به ادامه تحصيل و نيز سپرى شدن
شرايط بحرانى اوايل جنگ به حوزه باز گشتم و از مسئوليّت‏هاى ياد شده استعفا كردم.

در سال 1365شمسى بنا به درخواست مردم دزفول به امامت جمعه دزفول و
نمايندگى حضرت امام در آن شهرستان منصوب شدم و تا آخر جنگ به‏طور مستمر
در آن‏جا بودم. پس از جنگ روزهاى پنج‏شنبه و جمعه به دزفول مى‏رفتم تا اين كه به


|506|

فرمان مقام معظّم رهبرى براى فعّاليّت هاى فرهنگى اسلامى به لندن اعزام شدم.

پس از استعفا از دادگسترى، مسئوليّت‏هايى نظير حاكم شرع هيئت‏هاى
واگذارى زمين خوزستان (1362 - 1373ش.) و نيز نمايندگى ولىّ‏فقيه در دانشگاه
شهيد چمران اهواز(1369 - 1374ش.) را بر عهده داشتم.

در مدّت جنگ و به ويژه در هنگام تصدّى امامت جمعه دزفول، تلاش داشتم در
حدّ توان در كنار رزمندگان حضور يابم و در تشويق و دل‏گرمى آنان بكوشم.

از سال 1366 - 1375شمسى مسئوليّت نمايندگى ولىّ‏فقيه در نيروهاى سپاه
بدر را نيز بر عهده داشتم و در سال 1362شمسى به عضويّت مجلس اعلاى انقلاب
اسلامى در آمدم و در همان سال شاخه نظامى مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق
را تأسيس نمودم كه بعدها به سپاه نهم بدر معروف شد.

در سال 1373شمسى به عنوان نماينده مقام معظّم رهبرى در اروپا به انگليس
اعزام شدم و سرانجام در سال 1369شمسى از سوى مردم شريف خوزستان به
مجلس خبرگان رهبرى راه يافتم.

تعداد نمایش : 2468 <<بازگشت
آموزش

سامانه آموزش

پژوهش

سامانه پژوهش

کتابخانه

کتابخانه دیجیتال

نشریه

فصلنامه حکومت اسلامی