|46|
شمرده شده است.[1] بى دليل نيست كه بزرگان شيعه، در اين عصر، بهتأليف كتب متعدّدى در
زمينه غيبت دست زدهاند.
يكى از موضوعات مرتبط با غيبت، از بُعد انديشه سياسى، بحث «ولايت تدبيرى عصر
غيبت» و «سرنوشت رهبرى» طبق نظريّه امامت بود. با توجه بهاين كه ولايت، ريشه در فطرت
بشر دارد و ضرورت زندگى جمعى است و تعطيل بردار نيست[2] و ازطرف ديگر امامِ مشروع
و منصوب الهى نيز در پشت پرده غيبت است و امكان رهبرىِ ظاهرى او منتفى است، در اين
زمان، چه كسى مشروعيّت دارد تا وظايف امامتِ بالأصالة را، در غياب او و بهنيابت از او،
بهدوش كشد؟
شيخمفيد(ره)، پاسخ پرسش بالا را در كتاب «المقنعة» بهطور دقيق و كامل مىدهد. «المقنعة»،
نخستين كتاب استنباطى فقه شيعه با سبكى تازه و جديد است. در اين كتاب، انديشه سياسى
تشيّع در عصر غيبت، تبيين و طرّاحى شده است.
شيخمفيد(ره) طرحى در انديشه سياسى ترسيم مىكند كه مشتمل برمقدّمات و تقريرات
مختلف از اصل طرح و اركان و ادّله طرح است.
شيخمفيد، در طرح خويش، به«ولايت انتصابى فقيهان» معتقد است و آن را نظريه
حاكميت سياسى تشيّع در عصر غيبت مىداند.
اينك، در چهار بخش بهكالبد شكافى نظريه شيخمفيد براى اداره جامعه اسلامى در عصر
غيبت مىپردازيم.
(1). حيات فكرى سياسى امامان شيعه، ج2، ص219.
(2). علّامه طاطبايى، مجموعه مقالات، ص101 - 102.