|26|
يكى از اقسام ششگانه قضاياى يقينى: «اوليات، مشاهدات، تجربيات، حدسيات، متواترات،
فطريات» است. و آن قضايايى است كه عقل به وسيله تكرار مشاهدات، به آن دست مىيابد.
در تكرار مشاهدات، حكمى در نفس رسوخ مىكند كه هيچ شكى در آن ندارد.[1] امام على(ع)
در روايات بسيارى تجربه را يكى از روشهاى تربيت عقل معرفى كرده است.[2]
از سخنان آن بزرگوار استفاده مىشود كه دو عامل علم و تجربه، در تربيت عقل نظرى
نقش زيادى دارند:
«عقل استعداد طبيعى است كه با علم و تجربه افزايش پيدا مىكند.»
[3]
«تجربهها تمام نشدنى و عاقل از سوى آنها در زيادت است.»
[4]
روايات ياد شده و امثال آن بيانگر پيوندى مستحكم ميان تجربهاندوزى و رشد عقل
است. با هر تجربهاى عقل طبيعى به رشدى تازه دست يافته و از دانش و بينشى تازه
برخوردار مىگردد چرا كه به فرموده على(ع):
علم جديد به وسيله تجربهها به دست مىآيد.»
افزون بر اين، اميرالمؤمنين على(ع) بهرهگيرى از تجربههاى ديگران را امرى لازم و
عامل موفقيت و انتخاب درست دانسته است. سخنان آن بزرگوار در اين باره نيز بسيار است؛
تنها به يك نمونه بسنده مىكنيم:
«پسرم، بيش از آنكه دلت سفت و عقلت مشغول شود به ادب كردن تو پرداختم، تا مجدّانه به
كار برخيزى و از تجربههايى كه ديگران زحمت آن را كشيدهاند بهرهمند گردى و خود از رنج
جستجو بياسايى و از پرداختن به تجربه مجدّد معاف شوى؛ و از اين راه حاصل آنچه ما
آزموديم در اختيار تو قرار مىگيرد.»
[6]
(1). محمدرضا مظفر، المنطق، 293، قم.
(2). غررالحكم و دررالكلم، 4/95؛ ج177/1، 260، ج75/3، 407، 428؛ الحياة، 1/101-99، بيست روايت در باره تجربه گرد
آورده است.
(3). غررالحكم و دررالكلم، 2/32.
(4). همان، 1، 312، 397.
(5). بحارالانوار، 68، 342.
(6). نهجالبلاغه، نامه 31؛ در اين باره، الحياة، 1/101-99 نمونههاى ديگرى را نيز نقل كرده است.