|118|
مىدانند و تصرف غير او را جايز نمىشمارند. با توجه به اين شرط، معصومين(ع) به علت
فضايل بى شمار خويش از ديگران افضل بوده و اولويت خاصى براى حكومت پيدا مىكنند.
شرط ديگر، شرطى است كه شيعه آن را براى امام، لازم مىداند. شيعه معتقد است كه امام
بايد داراى ويژگىهايى باشد كه يكى از آنها عصمت است. بنابراين، مردم عادى نمىتوانند
امام را بشناسند و شارع، يعنى پيامبر(ص) يا امام ديگر، بايد او را معرفى كند. اين شرط به شرط
«لزوم نص بر امام» معروف است. ارتباط اين شرط با حاكميت سياسى معصومين(ع) از اين
رو است كه اگر روشن شود امامت امام معصومى كه شيعه نص بر او را لازم مىداند،
شاملحاكميت سياسى نيز هست، اداره جامعه نيز به او اختصاص مىيابد و در زمان
حضورمعصوم(ع) كه از طريق نص معيّن شده است، هيچ كس حق تصدى اداره جامعه
اسلامى را ندارد.
الف. قرشى بودن حاكم جامعه اسلامى
يكى از استدلالهاى ابوبكر براى اختصاص خلافت پيامبر اكرم(ص) به مهاجران و بركنار
بودن انصار از آن، حديثى منسوب به آن حضرت است كه امامان را از قريش مىداند.[1] اين
حديث را شيعه و اهل سنت نقل كردهاند[2] و جمهور علماى اهل سنت با تمسك به آن نيز
احاديث ديگرى - كه يا دوازده خليفه از قريش را معرفى مىكند و يا مردم را تابع قريشيان در
نيكى و بدى مىداند و در بحثهاى آينده، آنها را نقل مىكنيم - يكى از شرايط حاكم جامعه
اسلامى را قرشى بودن مىدانند و بر آن تأكيد بسيار دارند.
رواياتى كه براى اثبات قرشى بودن خليفه و حاكم جامعه اسلامى، به آنها استدلال شده
است، به سه دسته تقسيم مىشود:
1. دسته اول، رواياتى است كه مردم را تابع قريش مىداند، خوبان، تابع خوبان قريش و
بدان، تابع بدان آنان.
2. دسته دوم از اين روايات، امامان را از قريش مىداند و گاه در آنها بر جمله «الائمة من
(1). نظام الحكم فى الشريعة و التاريخ الاسلامى، ص 332؛
(2). بحارالانوار، ج25، ص104، ح1؛ مسند احمد بن حنبل، ج 3، ص129.