|105|
به هر اقدامى متوسل مىشدند. ميان نگرش روشنفكران غربگرا با نگرش رهبران مذهبى به
مقوله مشروطه، تفاوت فراوانى وجود داشت. آنان با صراحت از مشروطهاى سخن مىگفتند
كه در غرب تجربه شده و برپا گشته بود.
حسن تقىزاده، كه از اين قشر در مجلس دوره اول بود، طى نطقى در مجلس، در سال
1325 با صراحت مىگويد:
مىدانيد كه اين وضعِ اداره مجلس و اين اسمى كه براى شكل حكومت ما گذاشتهايم، در
كتبسابقه ما از قديم نبوده، اگر چه شريعت مطهره ما به كليات عدل و انصاف و مشورت
امرفرموده، ولى جزئياتش به اين وضع كه حالا مىخواهيم، غير معين است؛ ولى
مىخواهمبگويم: اين مشروطيت را در جاهاى ديگر دنيا با زحمات چندين ساله اختراع
كردهاند؛ چون هر چيز اختراعى را بخواهيم از مأخذش برداريم، بايد با تمام جزئيات و آلات
آنبرداريم.
[1]
طالبوف تبريزى، كه از مروجان مشروطه بود، در اين باره مىگويد:
قانون اساسى مىخواهند؛ ولى تقليد فرهنگى را جايز نمىشمارند؟ كسى نيست بگويد: آخر
خود اين مجلس، از صنايع كدام كارخانه است؟ و قانون اساسى از كدام زبان ترجمه شده؟ مگر
همه اين بساط از فرنگستان نيامده است؟ هزار سال گمراه ... جهالت بوديم. حالا اگر از علم
تقليد كنيم، چه زيانى به ما وارد مىسازد؟
[2]
آدميت اين سخنان را نقل كرده و بىكم و كاست تأييد مىكند. كسروى نيز كه از مدافعان
مشروطه به سبك اروپايى آن است، در جاى جاى تاريخ مشروطه كه نگاشته، بر اين مطلب
تصريح كرده و مىنويسد:
اگر راستى را خواهيم، اين علماى نجف و دو سيد و كسانى ديگر از علما، كه پافشارى در
مشروطهخواهى مىنمودند، معنى درست مشروطه و نتيجه و رواج قانونهاى اروپايى را
نمىدانستند و از ناسازگارى بسيار آشكار، كه ميانه مشروطه و كيش شيعى است، آگاهى
درستى نمىداشتند ....
[3]
وى هم چنين مىنويسد:
(1). تاريخ بيدارى ايرانيان، ج2، ص30.
(2). انديشههاى طالبوف تبريزى، ص58.
(3). تاريخ مشروطه ايران، ج1، ص287.