|127|
كننده و جاذب اهل تحصيل بود، در ايران ماندم و مدّت پانزده سال در درس آيةاللّه
بروجردى(ره) شركت كردم و نكات فقهى و اصولىيى كه بسيار تازگى داشت فرا
گرفتم.
همچنين در كنار درس آن بزرگوار، به مدّت 25سال متوالى در درس فقه و اصول
مرحوم آية اللّه العظمى محقق داماد كه مردى بى هوى، و به تقوا و زهد آراسته و داراى
علمى زخار و واقعاً محققانه بود شركت كردم.
فعّاليّتهاى فرهنگى
در مجلّه مكتب اسلام مقالههايى در باره شبه قاره هند و ورود اسلام به آن سرزمين
و نيز جمعيّت مسلمانان مىنوشتم و در راستاى شناخت جهان اسلام و ارتباط و
پيوند آن با حوزه علميّه قم تلاش داشتم كه با رفتن امام موسى صدر تعطيل شد.
مجلّه مجموعه حكمت را با بعضى از برادران تأسيس و تلاش زيادى در نشر آن
داشتم. اوّلين مقالهاى كه در آن نوشتم«اميد» بود كه از روح اميدوار اسلامى من
حكايت داشت كه الآن نتيجه آن موجود است.
در بحث فيلسوف نماها با آقاى مكارم شيرازى مشاركت داشتم و تعداد معتنابهى
بلكه مىتوان گفت اكثريّت آن، مورد بحث ما قرار گرفته است.
در مجلّه مكتب تشيّع - كه آقاى هاشمى رفسنجانى و شهيد با هنر آن را
تأسيسكرده بودند - اوّلين مقاله انتقادى خود را در باره كتاب جهان اسلام
(Monde Musulman) نوشتم و مشت مستشرق خائن لوئى ماسينوين را باز كردم.
در مجلّه ديگرى ترجمه قرآن مسيو بلاشر را نقد كردم.
در مجلّه ديگرى مقالهاى به نام «فصل» منتشر نمودم و در آن به جنگ مسيو كربن
رفتم كه مورد انتقاد بعضى از بزرگان و طرفداران او قرار گرفتم.
در سالهاى اوّل پيروزى انقلاب دست به قلم بردم، روزنامههاى آن روز، حاضر