|322|
است يا امانتى مردمى؟ از ناحيه چه كسى امانت را پذيرفته است؟
قرآن كريم در اين باره مىفرمايد:
خداوند به شما فرمان مىدهد كه امانتها را به صاحبانش بدهيد»
در تفسير «امانت» در آيه شريف ديدگاههاى متفاوتى در بين مفسران به چشم مىخورد.
بعضى آن را «مطلق امانت، چه امانتهاى الهى و چه مردمى» تفسير كردهاند. امانتهاى
الهى اوامر و نواهى خدا است و امانتهاى مردمى، اموال و ساير شؤون مردم است.[2]
بعضى ديگر، آن را «امامت و حكومت» تفسير كردهاند كه خداوند آنان را مأمور ساخته
حقوق مردم را ادا كنند و در جهت دين و شريعت خداوندى هدايت و ارشاد كنند.[3] بنابر اين
تفسير، آيه مبارك وظيفه حاكمان را بيان مىكند، چنانكه آيه بعدى [4] وظيفه مردم در برابر
حاكمان را تبيين مىكند.
اگر تفسير نخست را بپذيريم و امانت را مطلق معنا كنيم، تفسير دوم مصداقى از تفسير
نخست خواهدبود.[5] به هر تقدير، بر اساس اين آيه «رهبرى و هدايت» و «حكومت» امانتى
در اختيار حاكمان است.
خداوند در قرآن كريم صريحاً ازاعطاى مقام امامت به بعضى پيامبرانش سخن مىگويد.
حضرت ابراهيم عليهالسلام پس از گذر از امتحانات الهى و موفقيت، شايستگى مقام امامت را
بهدست مىآورد. در پايان آيه مبارك، از امامت به «عهد خداوندى» يادشده است.[6]
بنابراين، اگر «امامت» به حكم آيه نخست «امانت»است و به حكم آيه دوم «عهد
خداوندى»است، معلوم مىشود امامت و رهبرى امانتى الهى است كه خداوند به بعضى بندگان
(1). نساء: 58.
(2). امينالاسلام طبرسى، مجمع البيان، ج2، ص63.
(3). مجمع البيان، ج2، ص63.
(4). نساء: 59: (يا أيها الذين آمنوا أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و أولى الأمر منكم...) .
(5). طبرسى، مجمع البيان، ج2، ص63.
(6). بقره: 124: (إذ ابتلى إبراهيم ربه بكلمات فأتمهن قال إنى جاعلك للناس إماماً قال و من ذريتى قال لاينال
عهدىالظالمين) .