|41|
دهند. علامه طباطبايى(ره) در اين باره مىفرمايد:
تعلق ولايت ربوبيت، به نظام تكوين، به واسطه تدبير امور و تنظيم علتها و معلولها است، به
صورتى كه بدين ترتيب، وجود و بقاى در نظر گرفته شده براى مخلوق مورد تدبير مثل انسان
تعين مىيابد و تعلق آن به نظام تشريع، يعنى تدبير اعمال انسان، به واسطه قرار دادن قوانين
و احكامى است كه انسان براى رسيدن به كمال سعادت، با تطبيق اعمالش بر آنها در طول
زندگى، آنها را مراعات مىكند.
لازمه اين كه خداوند، از جهت تكوين، ولى و رب باشد، ارجاع امر تدبير به او است با انقطاع از
علتهاى ظاهرى واعتماد بر او از جهت اين كه او علتى است كه مغلوب نمىشود و هر علتى به
او منتهى مىشود و اين همان توكّل است و لازمه اين كه او از جهت تشريع، ولى و رب باشد،
رجوع به او در هر واقعهاى است كه انسان در طول زندگى، با آن مواجه مىشود و اين همان انابه
است. پس كلام خداوند،
(عليه توكلت و اليه انيب) (يعنى در همه امورم رجوع مىكنم) تصريح
به ارجاع همه امور تكوينى و تشريعى به خداوند دارد.
[1]
دو احتمال درباره ربوبيت تشريعى خداوند
از آن رو كه انسانها بر روى زمين، داراى زندگى مادى اند، طبيعى است كه در اداره امور
زندگىشان بايد با انسان هايى همانند خويش سرو كار داشته باشند. اين حقيقتى است كه
خداوند درپاسخ به مشركان كه مىگفتند: چرا ملائكه بر ما نازل نمىشوند و يا چرا رسولان
الهى ملائكه نيستند و بدين وسيله، بهانه جويى مىكردند، مطرح مىكند و لزوم سنخيت را در
امور، يادآور مىشود:
بگو: اگر برروى زمين فرشتگانى با آرامش گام بر مىداشتند، ما فرشتهاى را به عنوان رسول، بر
آنان مىفرستاديم.
اكنون با توجه به اين مطلب، ربوبيت خداوند در زمينه امور انسانى، به دو شكل ممكن
است جارى شود: اول اين كه اين امر را به شخص يا گروهى واگذار كرده باشد تا از سوى او
عهده دار اين امور باشند.
شكل دوم اين كه اين امور، به خود انسانها واگذار شده باشد؛ به اين معنا كه خداوند برخى
(1). تفسير الميزان، ج18، ص25.
(2). اسراء، آيه95.